ویژگی بارز امام علی(ع)
سجاد قرار بود یک مقاله برای «روزنامه همراه» در باره ویژگی بارز امام علی(ع) بنویسد.
او برای تهیه ابن مقاله به بک کتابفروشی رفت و چند کناب در ارتباط با موضوع تحقیقش تهیه کرد و بخشهای مختلف آنها را خواند و بالاخره مقالهاش را اینطور آغاز کرد.
در تاریخ آمده است که امام علی (ع) تنها انسانی بود که در خانهی خدا پا به عرصه وجود گذاشت.
نمیدانم، که آیا او ابن لطف را، مدیون نیتهای پاک پدر و مادر و اجدادش بود، که خدا بر آنها منت گذاشت تا فرزندی ازنسلشان در مکانی مقدس بدنیا بیاید.!؟
و یا اینکه، تنها خواست خدا بود تا به انسانی فضیلت دهد تا الگویی باشد برای همهی انسانهایی که میخواهندخاص باشند.
و با اینکه، این رویداد فقط یک تصادف محض بود.
بهرحال او در سیزده سالگی با اطمینان در جمع بزرگان قریش که برای دعوت به اسلام در میهمانی پیامبر (ص) حضور داشتند، اسلام را پذیرفت و دست برادری و همکاری به حضرت محمد (ص) داد.
در حالیکه بزرگان قریش به ندای حق اهمیتی ندادند و در عوض ، با تمسخر ، به پدر بزرگش گفتند: از این به بعد اینبچه رهبر تو میشود.!!
راستی هیچوقت به این فکر کردهاید که ؛
حضرت ابراهیم در جوانی بت ها را شکست .
حضرت موسی در جوانی بر فرعون شورید.
حضرت عیسی در کودکی پیام حق را گفت.
و حضرت علی در نوجوانی اسلام را پذیرفت .
اما هنوز که هنوز است، هیچکس در هیچ جای دنیا بچهها و نوجوانها و جوانها را جدی نمیگیرد، و همه فک میکنن که آنها ناپختهاند و خطرناک!!!!
و چیزی که در تحقیقم در باره ویژگی مهم حضرت علی (ع) به آن رسیدم این بود که؛
او یک انسان عاشق بود.
و عمق عشقش آنقدر به معبودش زیاد بود که؛ هیچ ترسی در دلش نبود.
بطوریکه « وقتی همهی قبایل مکه باهم پیمان بستند و قدرتمندترین جنگجویانشان را فرستادندتا خانهی پیامبر رامحاصره کنند و او را به قتل برسانند» بدون هیچ ترسی، شب را در بستر پیامبر ماند تا پیامبر را از این خدعه نجاتدهد.
او عاشق حقیقی آفریدگار جهان بود و هر کس که برخلاف نظم جهان، عمل میکرد بشدت ناراحت میشد و با آن مقابلهمیکرد و به این دلیل، همه او را به عدل میشناسند.
او دانا و هوشیار بود، حقه و نیرنگهای دنیا را خوب میشناخت و با آنها میجنگید حتی اگر لباس قرآن بر تنداشتند.
او در حالیکه صلابتی عظیم داشت و همهٔ بزرگان و پهلوانان از هیبت او، وحشت داشتند، اما برای اینکه بچههای یتیمرا بخنداند؛ چهار دست و پا راه میرفت تا بر پشتش سوار شوند و ذوق کنند.
او وقتی میخواست ازدواج کند، زرهی را که در جنگها ، محافظ تنش بود، فروخت، تا خرج عروسی کند.
او در نخلستانها، سخت کار میکرد و زمین را میکَند تا از اعماق زمین آب را برای آبیاری درختان بیرون بیاورد
و وقتی به خانه بر میگشت در پختن نان و کارهای خانه به همسرش کمک میکرد.
او در حالیکه همهی زندگیش ، تلاش برای دوستی با خدا بود
و همهی جانش در تسبیح خداوند بود
اما وقتی در حال اقامه نماز در مسجد، بدست کوردلی به شهادت رسید، خیلیها تعجب کردند و گفتند:
مگر علی نماز میخوانده؟؟!!
« و گویی اخبار، رسالتش را در پی گمراهی آدمها همیشه به نحو احسن انجام میداده است.»
و دوباره میگویم که؛ علی عاشق بود .
او از اینکه آدمها با زیباییهای معشوقش بیگانه بودند زجر میکشید.
او از اینکه آدمها خود را با طناب نادانی به چاه میانداختند، غمگین میشد.
و هر گاه که غم گران میشد
و درد سنگینی میکرد
ناگزیر باید فریاد میکشید
و شبهای صحرا مکان خوبی بود
برای سر در چاه نهادن
و فریاد کشیدن
و
ضجه زدن
تا
طاقت آوردن .
نویسنده : حلیمه ابراهیمی
یک پاسخ
آره واقعا هیچکس نوجوانها رو جدی نمیگیره کاش بهشون قوت قلب بدیم و ازشون حمایت کنیم