خرسندی سرشت او بود.
و
او آنرا با خود از ازل آورده بود.
اما مادرش با خودش گفت:
بهتر است که او را «پسرِ کوه » صدا بزنم تا همچون کوه با صلابت باشد
غافل از اینکه کوه، بار امانت را نپذیرفته بود.
کودک آنقدر خشنود و راضی بود که؛ در درد و تب هم لبخند میزد.
مادرش فکر میکرد؛ « این پسرٍ کوه است که اینهمه تحمل دارد!».
وقتی بزرگ شد؛ دستهای بیمنت و بخشندهی پسر برای همه کارساز بود.
اما مادرش فکر میکرد این سخاوت کوه است که در پسر نشسته است.
زمان گذشت تا اینکه دنیا، بارِ امانتِ سنگینی را بردوش کوه گذاشت.
و کوه ترک خورد.
اما پسر انرا به درون خود ریخت.
شوک این حمله، به درونِ پسر آسیب زد. اما او با جادوی خشنودی انرا مهار کرد.
و دنیا همچنان بارهایش را، سنگین و سنگینتر بر کوه میانداخت
و کوه در زیر فشارهای سنگین دنیا متلاشی شد.
اما پسر، آرام و باصلابت از درون کوه بیرون آمد.
مادرش در بهت، به فروپاشی کوه و صلابت پسرش نگاه میکرد در حالیکه نمیدانست
« سخاوت و صلابت در ملایمت و رضایت خاطر نهفته است نه در سرسختی و استحکام».
بهت او خیلی طول کشید بطوریکه آرام و بیخبر شد.
و به قبل از آغازِ قدم نهادن پسرش در دنیا رسید.
حالا میتوانست واقعیتی را که با دخالت خودمحوریهایش پنهان شده بود، ببیند.
آری! نام او ، قبل از خودش بدنیا آمده بود!
و مادر در حالی به گردونهی دنیا برگشت که؛ فهمید
«بیتوجهی به الهامها خطاییست که تیرش به خودی برمیگردد».
نویسنده : حلیمه ابراهیمی
4 پاسخ
« سخاوت و صلابت در ملایمت و رضایت خاطر نهفته است نه در سرسختی و استحکام».این عبارت و مفهوم رو دوست داشتم، واقعن همینطوره، انعطاف رمز آرامشه. حلیمهجان. قلمت مانا.
ممنونم از اینکه وقت کذاشتین🙏🌹
Awesome blog! Do you have any tips and hints for aspiring writers?
I’m planning to start my own blog soon but I’m a little lost on everything.
Would you advise starting with a free platform like WordPress or go for a
paid option? There are so many choices out there that I’m completely overwhelmed ..
Any suggestions? Thanks!
سلام داستانک شاعرانه ای بود
قشنگ بود رضایت خاطرو آرامش از سرسختی خیلی مهمتره
بتن بودن همیشه خوب نیست چون بتن در کشش از هم می پاشه