خرسها، طبیعت، دوا و احساس

خرسها، طبیعت، دوا و احساس

مشغول تماشای برنامه حیات وحش از تلویزیون بود.

خرس قهوه‌ای  خودش را به تنهٔ درخت می‌مالید.

گوینده تلویزیون از زیان محققان و زیست شناسان در باره علت آن صحبت میکرد.

و او شروع به نوشتن کرد.

شاید بقول زیست شناس،  او  آخرین  تلاش‌هایش را می‌کند   تا هر طور شده،  ردی از خود را برای دوستش بر جا بگذارد.

لابد می‌خواهد  به او بگوید؛ اگرچه ناگزیر به رفتن است،

اما  به بوی نفس های بجا مانده از قلبش، به او قول  می‌دهد  که او را فراموش نخواهد کرد!

شاید هم بقول زیست شناس دیگر،

خود را به درخت می‌مالد،  تا از شر خارشی که او را اذیت میکند،  خلاص شود .

آخر او بیچاره «خرس را می‌گویم»

به این مهم رسیده است که؛

«کس نخارد پشت من  /  جز ناخن انگشت من»

خب باید کاری بکند!

نمی شود که ؛ دست  روی دست بگذارد!.

و یا شاید آن بینوا  هم، مثل خیلی از ماها دلی تنگ و  پرغصه دارد

و فکر  میکند  اگر خودش را به جایی بکوباند روزنی ایجاد خواهد کرد،  تا از آن روزن دلتنگیها و غصه‌ها را فراری دهد.

و یا نه! شاید ؟!  آن بوی بجا مانده از حک مالش تن او به درخت، حاکی از آن است،  تا استقرار قلمروش را به حریفانخود اثبات کند.

تا کسی جرأت تجاوز به حریم‌ش را نداشته باشد.

و شاید آن نگون بخت هم، خیلی دلش پر است،  از این که؛ همه فکر میکند چون خرس است و چاق،

لابد کیفش کوک است  و همه چیز بر وفق مراد اوست!.

و هیچکس خبر ندارد که؛ آنروزهای سردی که بخواب می‌رود ، یک ترفند برای خلاصی از همین نادیده شدنها،  و بخاطرخرس بودنش هست!

و حالا که بعد از بک دوره طولانی مهجور ماندن،  از دخمه خود بیرون آمده است، تا شاید هوایی تازه کند .

اما باز هیچکس به احساس او پاسخ نمیدهد، زیرا که هنوز همه می‌گویند؛

او خرس است و کک‌ش نمی‌گزد.

البته راست می‌گویند، اصلن  یکی از علتهایی که این خرس بینوا خودش را به تنهٔ درخت می‌مالد برای  همین است

تا از شر کک‌ها خلاص شود.

چون اینجوری با خراش تنه درخت، رزین و شیره درخت بیرون می‌‌ریزد و به پوست و خز او می‌چسبد.

و از آنجایی که این مواد ضد آب و مقاوم هستند روی بدن خرس باقی خواهند ماند.

و کک ها هم جرات نمی‌کنن به خرس‌ها نزدیک شوند.

خلاصه اینکه اگر مشاور دلسوز و با حوصله‌ای به پای درد و دل خرس‌ بیچاره گوش کند

حتمن به او حق خواهد داد که، عسل بخورد.

زیرا تنها عسل دوای درد درونش می‌تواند باشد ،  با این همه موج‌های منفی که به سمت او شلیک می‌شود! .

نویسنده: حلیمه ابراهیمی

به اشتراک بگذارید
پست های مرتبط

9 پاسخ

  1. این پست من رو یاد بچه خرس‌های کوه آلپ انداخت. چقد من اون کارتون رو دوست داشتم. روایت شما از زبان خرس‌ها دردل کردن هم جالب بود. به یاد آدمهایی که نشون میدن قوی هستن ولی از درون فرو ریختن. و همه فکر میکنن چقدر اين آدم خوش به حالشه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *