آسمان آبی

شتر مرغ از انسان خردمند پرسید:

راستی چرا آسمان آبی رنگ است؟

انسان  خردمند گفت: ببین جانم، در آغاز زمین پوشیده از آب  بود.

و همه چیز از آسمان گرفته،  تا آبهای زمین بیرنگ بودند.

واز آنجا که تولد و رشد همه ی موجودات، از گیاهان گرفته تا جانوران همراه با درد هست،

زمین چاره ای اندیشید و برای التیام درد فرزندانش،  سقفِ  خود را آبی نقاشی کرد؛

تا فرزندانش با نگاه کردن به آن آرامشبگیرند.

شترمرغ گفت: خب.

 پس چرا آدمها آرامش ندارند؟

انسان خردمند گفت: خب.

انسان‌ها موجودات باهوشی هستند آنها توانستند دستِ  زمین را بخوانند و طرز تهیه رنگِ آبی را  یاد گرفتند.

و آنها در جستجوی خلق رنگ آبی،  بالاخره همه‌ی رنگ‌ها را خلق کردند.

آنگاه آدمها، همه‌ی چیزهایی را که دوست داشتند آبی باشد، با آن رنگ کردند. 

شترمرغ پرسید: خب.

 پس چرا آدمها  با اینکه، هم آبی آسمان را دارند

و هم با خلق رنگِ آبی توانستند  برای خودشان لباس، ظرف و ظروف و حتی خانه‌های آبی رنگ داشته باشند،

باز هم بیشتر از همه موجودات مضطربند؟

انسان خردمند گفت: جان من!

اگر حوصله کنی آن را هم میگویم.

 چون آدمها با خلقِ رنگ‌ِِ آبی خودشان  را غنی از، آبىِ آسمان دانستند.

و کمتر به آبىِ آسمان نگاه کردند.

و رفته رفته  وسعت و اهمیت  آبىِ آسمان را فراموش کردند.

شترمرغ گفت: یعنی آدمها آبىِ آسمان را نمی بینند؟

انسان  خردمند گفت: چرا که نه!

آنها هر وقت که؛ طاقت‌‌شان  تمام میشود و یا به اوج اضطراب می‌رسند؛ انموقع بیخبر می‌شوند و

نا خودآگاه به آبیِ آسمان نگاه می‌کنند.

نویسنده: حلیمه ابراهیمی

به اشتراک بگذارید
پست های مرتبط

3 پاسخ

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *